به گزارش خبرگزاری «حوزه» به مناسبت 13 دی ماه، سالروز ابلاغ این پیام به بازخوانی روایت معظم له از ابلاغ نامه امام (ره)به گورباچف می پردازیم:
حضرت آیت الله جوادی آملی همواره گفتند، که وظیفه این هیئت نه تسلیم نامه امام به یک رهبر سیاسی دیگر، بلکه تعلیم و تبیین پیام الهی مد نظر حضرت امام(ره) برای مسئولین وقت کشور شوروی بود.
لذا معظم له که مسئول هيئت اعزامي امام خميني به مسکو بودند، تأکيد مي کنند هيئت اعزامي مصمم بود، ضمن حفظ احترام متقابل و رعايت کمال ادب، که از وظايف بين المللي اسلام به شمار مي آيد و اختصاصي به گروه خاصی ندارد، لسان پيام امام (قدس سره) را با زبان تعليم و ارشاد ادا کند و نه با لسان ديپلماسي.
حضرت آيت الله العظمی جوادي آملي در ادامه اين ماجرا را اينچنين روایت کرده است:
«هيئت اعزامي ازطرف امام خميني (قدس سره) روز سيزدهم دي ماه 1367، تهران را به مقصد مسکو ترک و در روز چهاردهم به تهران برگشت و مدت توقف اين سفر تاريخي در مسکو بيست و سه ساعت بود و در فرودگاه بين المللي با استقبال نماينده ويژه صدرهيئت رئيسه شوروي و برخي از مسئولان بلندپايه سياسي و امام جمعه مسکو و نيز با شرکت سفير محترم وقت ايران در شوروي و تني چند از برادران محترم سفارت ايران در مراسم استقبال روبرو شد.
قبل از ملاقات رسمي هيئت اعزامي با رهبر شوروي و بعد از آن، هيچ گونه تماس سياسي با فرد يا گروهي ازطرف سرپرست هيئت حاصل نشد، زيرا اين سفر فقط براي ابلاغ پيام وتبيين محتواي عميق آن بود، و فاصله چهل کيلومتري فرودگاه تا شهر مسکو، هم در رفتن و هم در برگشتن، جز به ياد حق و نشر آثار آن و دعوت به خدا و احياي فطرت ملحدان مارکسيست سپري نشد.
وقت ملاقات با رهبر شوروي ساعت يازده، روز چهاردهم دي ماه بود و مدت آن دوساعت و پنج دقيقه به طول انجاميد. هنگام ورود به کاخ کرملين، صدر هيئت رئيسه و دونفر از مسئولان بلندپايه سياسي، که قبلا حضور يافته بودند، تا چند قدم در همان اتاق به استقبال آمدند و با گرمي آماده شنيدن پيام امام خميني(ره) شدند.
هيئت اعزامي مصمم بود، ضمن حفظ احترام متقابل و رعايت کمال ادب، که از وظايف بين المللي اسلام به شمار مي آيد و اختصاص به گروه خاص ندارد، لسان پيام امام(قدس سره) را با زبان تعليم ارشاد کند و نه با لسان ديپلماسي و هرگز قول فضل الهي را با هزل مجاز درعرف ديپلمات نيالايد و صلابت دعوت به توحيد را در پاي تعارف رايج سياست بازان، به دهن و وهن ذبح نکند، بلکه به عنوان رسول امين، مضمون پيام والا را با آهنگ تدريس القا نمايد، نه به صورت قرائت الفاظ و گزارش صورت و بدين منظور قبل از خروج از اقامتگاه، نمازي خوانده شد و از ذات اقدس خداوندبا نياز تقاضا شد: «رب اشرح لي صدري و يسرلي امري، واحلل عقده من لساني يفقهوا قولي.»
کيفيت ابلاغ پيام به اين سبک بود که تمام کلمات آن همراه با توضيح ضروري برخي ازمواد، به خوبي قرائت مي شد، سپس مترجمان ويژه کرملين آن را براي جناب گورباچف و دونفر ديگر که حضور داشتند، ترجمه مي کرد، و اگر مطلبي براي خود ترجمه کننده قابل درک نبود، سؤال مي کرد و با تبيين و تفسير لازم بعد از درک کامل، آن را با ترجمه روسي به رهبر شوروي منتقل مي کرد، در خلال قرائت پيام و ترجمه آن، که شصت و پنج دقيقه طول کشيد، نکات مهم پيام را شخص گورباچف يادداشت مي کرد، چه اينکه آن دونفر ديگر نيز يادداشت مي نمودند.
نحوه استماع رهبر شوروي در تمام مدت قرائت پيام در کمال ادب ديپلماسي بود، ليکن اصل متن وانشاي آن در اوج هدايت به توحيد بود، نه در حضيض ديپلمات و سبک ابلاغ آن نيز در حد تدريس بود، نه گزارش صرف. لذا گاهي نشانه «فبهت الذي کفر» همراه با انفعال در رخسارش مشهود بودکه مي رفت فطرت را زنده نمايد. چون صدور اين نامه تاريخ ساز بعد از پذيرش قطعنامه 598 بود و کشور اسلامي ايران وارد مرحله بازسازي و ترميم خرابي هاي جنگ تحميلي هشت ساله شد و ازطرف ديگر مضمون نامه کاملا سري بود و جز او (امام خميني) احدي ازمسئولان گرانقدر جمهوري اسلامي ايران، کسي به آن آگاه نبود. لذا رهبران روسيه عموما و صدر هيئت رئيسه آن خصوصا، هرگونه احتمالي را پيرامون مفاد پيام مي دادند، مگر احتمال دعوت به توحيد و اسلام ناب محمدي صلي الله عليه وآله و سلم را.
از اين جهت، بعد از استماع خطوط اصلي پيام، تمام پيش داوري ها و پيش فرضهاي رهبران کرملين سراب گونه سر از آب و خواب برآورد و جواب مناسب با اندام موزون اين پيام آسماني عاجلا ندادند، بلکه آجلاً هم راجل ماندند. چنان که حضرت امام به فرستاده مخصوص ميخائيل گورباچف فرمود: «من مي خواستم دري از جهان غيب به چهره او باز کنم؛ نه آن که درباره مسائل جهان ماده با او سخن گفته باشم.»
رهبر شوروي بعد از استماع دقيق و درک منظور امام، با تأني کامل، که کشف از تدبر در پاسخگويي مي کرد، شروع به جواب کرد و مدتي که براي سخنان جناب گورباچف و دريافت پاسخ نهايي ازطرف هيئت اعزامي صرف شد، جمعا در حدود يک ساعت بود.
عصاره مطالبي که ايشان گفتند و مترجم صحنه ملاقات آن را به فارسي برگرداند، عبارت از اين بود: «از فرستادن نامه امام خميني تشکر مي کنم. در فرصت مناسب جواب آن را خواهم داد. مضمون آن را به علماي شوروي اعلام مي داريم. ما قانون آزادي ايمان را در دست تصويب داريم. من قبلا گفتم با داشتن ايدئولوژي هاي مختلف مي توان با حسن همجواري درکنار هم زندگي کرد، امام خميني ما را به دين اسلام دعوت نموده است. آيا ما هم ايشان را به مکتب خودمان دعوت کنيم؟ (دراينجا لبخند زد و دوباره گفت: اين يک شوخي است). اين دعوت يک نحوه دخالت در شئون کشور ديگر محسوب مي شود، زيرا هر کشوري در انتخاب مکتب آزاد و مستقل مي باشد.»
هيئت اعزامي از ايران با دريافت اين مطالب، بررسي کرد که مهمترين بند جواب همان بند اخير آن است که نشانه برخورد سياسي با نامه امام در آن به چشم مي خورد، نه برخورد فرهنگي و تعليمي محض و با پندار سياسي بودن داخل در دخالت درکشور اجنبي خواهدبود، که به اين ترتيب اصل نامه و فرستادن پيام زير سؤال مي رفت.
ديگر نوبت به مضمون آن نمي رسيد، حضرت آیت الله جوادی آملی، به عنوان مسئول هيئت اعزامي در پاسخ نهايي چنين گفت: از اين که در کمال حوصله قرائت نامه را استماع کرديد، تشکر مي کنيم و اين که آمادگي خود را جهت فرستادن جواب اعلام داشتيد، تقدير مي شود و از اين که مضمون پيام رابه اطلاع علماي کشورتان مي رسانيد، شايان تشکر است. و از اين که قانون آزادي دين را در دست تصويب داريد، به اميد تسريع آن، تقدير مي شود، چنان که زندگي مسالمت آميز با داشتن مکتب هاي گوناگون در صورت رعايت اصول انساني، ميسور مي باشد، اما «دخالت در شئون داخلي کشور ديگر» را بايد توضيح داد.
شما از عمق خاک وسيع شوروی تا اوج فضاي آسمان آن، آزادانه فعاليت داريد و هيچ کس حق دخالت در امور داخلي کشور اجنبي را ندارد. ليکن محتواي اين پيام، همانند پيامهاي رهبران الهي ديگر، نه کاري به زير زمين و نه برخوردي با روي زمين و نه ارتباطي با آسمان شوروی دارد، بلکه فقط با جان شما مرتبط مي باشد، جناب آقاي گورباچف!
آيا شما همانند درخت هستيد که مرگ شما عبارت از پژمرده شدن و فرسوده گشتن تن باشد و بعد ازمرگ هيچ خبري از زندگي و آثار نخواهدبود، يا جان شما همانند مرغي است که درقفس طبيعت تن، محبوس است و مرگ شما به منزله گشوده شدن دراين قفس و پرواز طائر روح به جهان جاويد مي باشد؟ البته دومي است، نه اولي و مضمون نامه امام دعوت به توحيد و پرهيز از الحاد است که راجع به جان شماست، نه درباره کشور شما. البته وقتي روح آدمي موحد شد، راه صحيح کشور داري را مي شناسد و آن را به خوبي اداره مي نمايد.»
علاقه مندان می توانند زوایای دیگر این واقعه تاریخی، همچنین متن نامه امام و شرح آن را به قلم آیت الله العظمی جوادی آملی، در کتاب «امام خمینی بنیان مرصوص» مطالعه نمایند.